Thursday, July 28, 2011

حتی عشـــق را


به جز حضور تـــــو

هیچ چیز این جهانِ بی کرانه را

جدی نگرفتم...

...حتی عشـــــــــق را !



« حسین پناهی »

4 comments:

Anonymous said...

ارزو مي كردم او، باشي، پايان باشي بر گوشه اي از دردم نميدانم كيستي ؟ اي كاش اوي من باشي!!!!

Unknown said...

تاب گذشتنم از تو نيست
و الا همان چند وقت پيش كه طردم كردي
بايد ميرفتم
تا ميفهميدي دوستت دارم مقدس تر از
زبان فاحشه ي تو بود

Anonymous said...

به زبان مي گفت دوستت ندارم، اما تپش قلبش، نگاهش ، اه بوسه هايش همه ميگفتند عاشق است. بدنبال ان عشق گنگ ويران شدم و اكنون اينجايم.!

Unknown said...

اینها فقط بازی با کلمات است
بوی عشق را از چند فرسخی هم میتوانی استشمام کنی
البت،اگر عشقی باشد